.......
سلام عزیزم ...
امروز خوشحالم ... میدونی چرا .....؟ آخه بابایی داره واسه ناهار میادخونه آخه میدونی من عاشق باباییت هستم و خیلی دلم میخواست که هر روز واسه ناهار پشم بود تا تنها نباشم ..وقتی خونه اس خیلی خوشحالمو چون باباجونت غیر از جمعه ها ... روزای دیگه برای ناهار خونه نیست و مامانی تنهاس . ولی امروز که بابایی گفت برای ناهار میام خونه خیلی خوشحال شدم ......واسه این بابایی امروز زود میاد خونه چون فردا امتحان داریم و باید بریم دانشگاه ... میاد که یه کم درس بخونیم ...امتحانش زیاد سخت نیست ... امیدوارم خوب بدیم ... جای تو هم خالیه فسقلی من که ناهار و سه تایی میخوردیم دور هم خیلی خوش میگذشت ... الان دیگه باید برم فدات شم دیگه الاناس که بابایی پیداش بشه ... خیلی میخوامت دردونه من بازم میام پیشت ...
پس فعلا تا بعد بای
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی